تمام کنشهای اجتماعی در جهان ما فرآوردهی گفتهها و شنیدههای یکدیگر است. وقتی به کسی که با شور فراوان شعار آزادی میدهد رای میدهیم، بهخاطر قد و قامت رعنایش یا چیرهدستیاش در بدون تپق سخن راندن نیست بلکه بهخاطر درک مشترکی است که همهی ما از واژهی آزادی داریم. حال تکلیف چیست اگر کاشف به عمل بیاید که برداشت او از واژهی آزادی بهکلی متفاوت بودهاست؟ آشکار است که کسی نمیتواند او را به دروغگویی متهم کند اما آیا کوتاهی عمدی یا سهوی او در شرح تفصیلی تعریف شخصیاش از این واژه قابل چشمپوشی است؟ ورای تمام اینها، تکلیف «آزادی» چه میشود؟ آیا اعضای جامعه حق ندارند تا در تعریفشان از این واژه تجدید نظر کنند و از این پس با اندکی شک و تردید به کسانی که از این واژه استفاده میکنند بنگرند؟