امروز دانشگاه در حال تغییر ماهیت و بهدست آوردن ماهیتی جدید است. این ماهیت جدید که هر روز نسبت به قبل به صورت حقیقتی ستمگرتر در حال پدیدار شدن است دانشگاه را به سمت و سویی خاص سوق میدهد. به سمت و سوی گورستانی مقدس که خیلیها با هزار ایده و آرزو به آن پا میگذارند ولی در آخر این چند سال، همه را در این گورستان دفن میکنند و بر جای میگذارند. خیلیها هم خود را چندسالی آویزان دانشگاه کرده و بدون کوچکترین توجه به دور و برشان روزگار میگذرانند. اینان گوشهنشینان و زاهدان قبرستان هستند که دائماً در حال پرستش سنگ قبر توخالی خیالبافی و خودخواهیهای خود برای فرار از واقعیتاند. راجعبه شبهدانشجوها - این افراد به اصطلاح دغدغهمند که دانشگاه را ملک شخصی خود میدانند، این افراد بیدانش متظاهر به دانش که مدام داد و بیداد راه میاندازند و با برخوردهای جزمگرایانهی خود همیشه نمکی هستند بر زخم بقیه - سخنی نمیگویم زیرا نمیخواهم وقت خواننده را برای آشنایی با این دارودسته هدر دهم. اینان بردگان و خادمین هژمونیاند (راجع به هژمونی در ادامه توضیح خواهم داد). .....
...... ادامه را در نوشته بخوانید .....